آخرین خبر در مورد دورکاری این است که قرار شده ۳۰ درصد کارکنان دولت به
خانه هایشان منتقل شوند تا امور دولت را از خانه رتق و فتق کنند. این ۳۰
درصد با حساب کتاب هایی که در دنیای اقتصاد دیدم می شود چیزی در حدود ۶۲۰
هزار نفر کارمند.
این طرح اهداف فراوانی دارد؛ از جمله الکترونیکی شدن فعالیت های دولتی،
تمرکز زدایی و انتقال از تهران. گفته می شود دولت به دنبال بی کار کردن
کارمندان نیست و فقط قرار است استفاده بهینه و بهره ورانه از نیروی کار
بشود.
راستش را بخواهید در مورد آخر و عاقبت این طرح اظهار نظر کردن زود است و عاقلانه این نیست که اظهار نظر شتابزده داشته باشیم. اما من میخواهم این سنت را کنار بگذارم و از این حرف بزنم که چرا این طرح موفق نیست و به نظر مانند جنینی نارس میماند.
۱٫ از بین رفتن مرز بین کار و زندگی
جناب آقای شیخ الاسلامی وزیر کار خاطره ای تعریف کردند که روزی برای تایپ نامه ای فوری به دنبال تایپیست می گشتند اما چون ساعت اداری تمام شده بود تلاشهایشان برای یافتن تایپیست نتیجه نداده و لابد خودشان مجبور شدند دست مبارک به کی بورد ببرند و این شده که به این فکر افتادند که چرا نباید دور کاری باشد. (تصورش را بکنید، یک نفر از پشت تلفن فوت میکند و تایپیست دور کار در خانه آن را تایپ میکند، بگذریم که تایپیست محترم کارهای دیگری را هم همزمان انجام دهد)
۲٫ عدم اطلاع رسانی مناسب در مورد اخبار سازمانها و فشار به نیروی کار به دلیل فقر اطلاعاتی
ما هنوز در اداره ها و سازمانهایمان از چنان روابط عمومی و سیستم اطلاع رسانی قوی و رسمی برخوردار نیسیتیم که بتواند جای سیستم ها اطلاع رسانی غیر رسمی را بگیرد. هنوز پچ پچ و شایعه مهم ترین و قوی ترین روش اطلاع رسانی در درون سازمانهای دولتی و برخی از سازمان های خصوصی است. با دور شدن افراد از محل فیزیکی سازمانها کارایی این روش کاهش مییابد و لزوما به معنای قوی شدن روش های اطلاع رسانی رسمی نیست.
۳٫ عدم وجود بسترهای ارتباطی مناسب
گمان کنم نیاز به توضیح نیست!
۴٫ از دست رفتن حس برتر
انسان ها هنوز در پیشرفته ترین کشورهای دنیا به محل خاصی برای کار می روند. درست است که هر روز بیشتر تلاش می شود تا محل کار شرایط مناسبتری برای کار و حتی زندگی داشته باشد، اما هنوز هم در دنیا محل کار از بین نرفته است. اگر این طور بود شرکتهایی مانند گوگل و فیسبوک و یوتیوب چنین محلهای مناسبی برای کار طراحی نمیکردند. اگر بنا بر دورکاری بود بسیاری دیگر بهتر میتوانستند دورکاری کنند. چیزی که محل کار به انسانها میدهد حس تعلق به گروه و اجتماع است. با نشستن در خانه این حس از بین میرود.
۵٫ اگر منظور از دورکاری همان سازمان مجازی باشد که در کتاب ها ی مدیریتی شمه هایی از آن ذکر شده ایجاد آن راه دارد و روش. البته که اینجا کاری با سازمان مجازی نداریم. اما این روش هم محدودیتهای خاص خودش را دارد و گفته میشود مرید و مراد وار به سراغ این روش نرویم.
۶٫ کوچک نشدن دولت
یکی از مشکلات امروز دولت فربهی بیش از حد آن است. دستگاههای دولتی انقدر بزرگ و گنده شدهاند که به راحتی امکان تحرک ندارند و به سختی میتوانند کاری بکنند. تا جایی که می دانم مسئولان در مقابل این دغدغه کارمندان که ممکن است اخراج شوند مقاومت کرده و می گویند که قرار نیست کسی اخراج شود. من نمی گویم کسی را اخراج کنید. اما شما صرفا با تغییر ابزار نمی توانید مدعی استفاده از تکنولوژی شوید. این خانه از پایبست ویران است. مشکل بزرگ ما روحیه دولتی و نگاه به سازمانهای دولتی به عنوان یک آب باریکه است.
۷٫ یکی از فاکتورهای موثر در مشخص شدن حیطه نظارت مدیران دوری و نزدیکی پرسنل است و این که پرسنل در یک محل حضور دارند یا نه. شاید یکی از مهم ترین دلایل شکست این طرح ناتوانی مدیران در مدیریت این حجم از پرسنلی باشد که دور از دسترس آنها قرار دارند. ما که در مدیریت از راه نزدیک گلی به سر دنیا نزده ایم چگونه می خواهیم از راه دور مدیریت کنیم. برنامه ریزی برای دورکاران چگونه است؟ چگونه سازماندهی می شوند؟ کنترل آنها از طریق چه مکانیزمی انجام می شود؟ آیا در هدایت آنها موفق خواهیم بود؟ آیا می توانیم به آنها انگیزه بدهیم؟ تکلیف فرهنگ سازمانی چه می شود؟ کارایی و اثربخشی این افراد چگونه اندازه گیری می شود؟
این چند دلیل و دلایل دیگر باعث میشود به آخر و عاقبت این طرح خوشبین نباشم. امیدوارم اشتباه کنم. چون اگر این طرح عملی شود گامی بزرگ در راستای دولت الکترونیک و بسیاری موارد دیگر برداشته شده است.
از شما میپرسم.
به نظر شما طرح دورکاری دولت موفق خواهد بود؟ چقدر؟
مزایا و معایب کار در خانه برای کارمندان و کارفرمایان
متن کامل آئین نامه دورکاری (تله ورکینگ)